ردکردن این

کتاب زبان و زمان اثری فلسفی-روانشناختی درباره بن مشاهدگی است.در این کتاب موضوعاتی چون بن شناسی،پدیدارشناسی،منطق،زبان شناسی و روانشناسی مورد بازنگری قرار گرفته تا روند سوگیری در اندیشه های مختلف تاثیرگذارشناخته شود.فضای کلی کتاب درباره مشاهدگی[مصدر مشاهده] و مشاهدگر است که در آن سهل انگاری از چنین عنوانی موجب سوگیری شده و مکاتب فکری مختلف را دچار نوعی سختی و خودکامگی می سازد.در این کتاب زبان با ساختار هندسی-مکانیتی و زمان به عنوان رازی مورد پژوهش بررسی می شود که هر دو اساس جهتگیری های مشاهداتی است.نویسنده پس از توصیف و تشریح زبان و زمان به اختصار به سوگیری های مختلف درباره تاریخ و فرهنگ ایران اشاره می کند و در پایان به بیان تاملات خویش می پردازد.در اینجا چند نکته از متن کتاب را درج می کنم.

“این نظر که پرداختن به مشاهده را ضرورتی بنیادی خطاب می کنم و موضوع آن را اصلی ترین اندیشه فلسفی می پندارم به این خاطر است که شاخه های سوگیری همه گیر و جان فرسا چنان عالم ذهن و زندگی را افسون کرده اند که توان پایدار نگریستن در میان ازدحام تصاویر و تصورات درهم ریخته است طوری که دیگر صدای مشاهده به گوش هیچ کس نمی رسد!”…(بخش نخست مسئله مشاهده)

درباره مشاهده:

-مشاهده در باب مفاعله به معنای یکدیگر را رویاروی نگریستن است…اما ظهور این عنوان در بررسی من و اطلاق این همانی اش با بن بیشتر بر اساس کیفیت برآمده از روان انسان پژوهیده گشته…در این تعریف سه دیس وجود دارد:یکدیگر-رویاروی-نگریستن.(فرآیند مشاهده-مشاهده چیست)

درباره بن:

-بن در فعل خویش به دو تمنا پاسخ می دهد:نخست اساس و رویش هست هایی است که زندگی را به سرای دانش و پژوهش دعوت می کند که می توان آن را هستبن نامید و دیگر آنکه در زینه دانش و پژوهش به امر شناخت روی می نهد و تردیدها و یقین ها را که ناگزیر فطرت آدمی است مهیای عزیمتی اندیشه ورز می گرداند که به آن بنشناخت می گویم.(مسئله بن)

درباره منطق:

-منطق زبان علم است و هر علمی با اجماع به اثبات می رسد.اجماع از ابتدا تا غایت در پی تفهیم است و تفهیم چاره ای جز برپاداری خانه و خویشاوندی میان اعضای خود ندارد…(خویشاوند گفتار و نوشتار)

درباره پدیدارشناسی:

-پدیدار-شناسی با تاکید بر خط تیره نحوه ارتباط دو واژه[پدیدار و شناسی] را نشان می دهد،ارتباطی که نقطه اتصال و انفصال آن دو را در نظر بگیرد و به هجران نشانه های سجاوندی در افکار،گفتار،و شنیدار پایان دهد و نقش اساسی آن را در واژگان مرکب و یا افکار و گفتارهای مختلف عیان سازد.(چیستی و هستی پدیدارشناسی در متن مشاهده)

درباره زبان:

-….زبان فقط ابزار انتقال افکار است.اما نه! زبان بسنده به این تعریف نخواهد بود.بلکه فراتر از حمل و نقل فکر و کلام،نمودار سرشت،قالب جریانات فکری و رهبر درونی ترین احساسات ما است…

درباره زمان:

-زمان در وضعیت دیرین(اندیشه گذشتگان)نه به معنای هنگام حضور و محدوده های رشد زندگی،بلکه به معنای وقت غیاب،مرگ،اجل،فوت و موت و پایان زندگی به کار می رفته.جایی که وجود ملموس و حاضر امکان های میسر ،به دستان غیاب و محال سپرده می شوند…(گشودگی به زمان)

درباره زبان ایرانیان:

-اگرچه عده ای در هم سنجی زبان ایرانی[زبانی تکینه شده با فارسی،ترکی،عربی…]با زبان های اروپایی آن را مطول گو و ناصریح و نادقیق خطاب کرده اند ولی به راستی چنین گفته هایی حاکی از کم سوادی و غرض ورزی های خانه به خانه است که تنها زبان خانه را با زبان های خانه دیگری هم سنجی می کند…(سرزمین ایران و زبان خانه)

در این کتاب زبان در پنج گردونه خانه-ادبی-علمی-فلسفی-هنری می چرخد…