Mirshahab Chilan:Aborginal Culture

Aboriginal Culture

Humankind has been enthusiastic to know other cultures for a long time. As a case in point, “India” is the name of a book written by Persian polymath Al-Biruni(d. 1048) about history and culture of India.One of the desirable ways to understand one’s culture is knowing other cultures in the world. The desire to know other cultures increased after renascence in Europe. We need to acknowledge that this introduction happened mainly through exploitation, and its roots was irrigated by the blood of native nations.
One of the nations which faced injustice is Indigenous Australians known asAboriginal. Recent archaeological evidence from the analysis of artefacts suggests humankind existed in Australia for more than sixty thousand years.Following is an interview the writer had with his Aboriginal music and culture teacher, Terry Dijd Lane.Terry is from the Wonarua nation through the Margotts. He is now living among the Dharawal nation. He is an Aboriginal artist, musician and music tutor.

Mir:Mudroorroo, an Aboriginal author says “Our spirituality is a oneness and interconnectedness with all lives and breathes, even with all that does not live or breathe”. How do you describe this interconnectedness in your culture?
Terry:Very simple, spirituality is a connection between all animals and plants.
Mir:I want to ask the previous question in a different way. In Aboriginal culture we can see the concept of “our-ness” instead of “mine-ness”. Private belongings does not have meaning in this culture. The word “private” comes from the Latin verb “privare” meaning to deprive. That means the owner of one thing deprive other people to have that thing. Does the term “our” imply all people or people in one tribe? Do Aboriginals have any hierarchy among them?
Terry: The only hierarchy in Aboriginal culture is the elders of the nation (tribe) and knowledge holders.
Aboriginal people were very community oriented, men hunted, women gathered and then this was shared by everybody in the group.
Mir:Here I want to quote Stephen’s words, an Aboriginal speaker: “some of the most generous people I know have no money. That’s how it should be when we have no money, it’s a different lifestyle. When you see the old people… In our language, we have no such word as “please” or “thank you”, because what is expected of us is that we share and we give what we have. Today, we have to say “please” and “thank you”, we have to beg for things. In the old days, it was a given thing that we would share things. That was a part of who we are. And not only for Aboriginal people, I expect people all around the world would do the same things before money. But nowadays, “it’s mine”. There are words like “mine”. We don’t share our things anymore. And it’s become… It kills us as human beings, as a society, as a race. When I say “race”, I am talking about the human race. But we deny other people shelter, we deny other people food, we deny other people their survival, purely because of money. The Aboriginal spiritual beliefs is more “geosophical” (earth-centred) than “theosophical” (God-centred). Has the Rainbow Serpent created our world instead of the concept of God?
Terry: Everything is created by the creator, there is a lot of stories about the Rainbow Serpent being the creator. Do you want to listen to one of them?
Mir:Absolutely! Stories are very important keys to understand a culture.
This is only a story. The creator being from the Wonarua nation where I am from is Baiame(God). He is also the creator in most south-east Australian’s Aboriginal nation.
Mir:Therefore, the Rainbow Serpent is a male?
Terry: Yes, it is true. The story of the Rainbow Serpent for parts of eastern Australia is the Rainbow Serpent who was from the desert. He was thirsty, so headed to the coast to look for water.The Rainbow Serpent slid on his belly.When he got to the ocean he had a big drink of water, but it was salt water. He spat the water back on to the land which filled the valleys that were made by him sliding on his belly with water. This is how the valley’s rivers were created.
Mir: We know that in Islam and Christianity it is believed that after deathpeople will go to heaven or hell based on their actions in this world. What is the destiny of humans after death in Aboriginal beliefs?
Terry: After we die, we go to the earth, and our spirit stays walking on the land. We come from the earth, and we go back to the earth.
Mir:In this case, what is the difference between sinful and innocent people?
Terry: We believe inboth good and bad spirits depending on how the person behaved when they were alive. A person that misbehaved was punished by elders. Punishment would be anything from having to survive on their own for a month or so- to having spearsthrown at them to being kicked out of the community (tribe).

شهاب الدین چیلان-مصاحبه با بومی استرالیایی

فرهنگ بومیان استرالیا

اشتیاق آشنایی با سایر فرهنگها از دیرباز در میان آدمیان وجود داشته است. برای نمونه می توان به کتاب تحقیق ماللهندنوشته ابوریحان بیرونی (وفات. ۴۲۷) اشاره کرد که حاصل بیش از یک دهه زندگی این دانشمند در هند است. یکی از راههای پسندیده ای که میتوان فرهنگ خویش رابهترشناخت آشنایی با سایر فرهنگهاست.با این وجود، جهش اصلی آشنایی با سایر فرهنگها با آغاز رنسانس در اروپا ایجاد شد. در اینجا باید به این واقعیت گردن بنهیم که بخش بزرگی از این آشنایی در زیر سایه استثمار رشد کرد و ریشه هایش با خون بسیاری از انسانهای سرزمینهای گوناگون آبیاری شد.

یکی از این فرهنگها که در حقش ظلمهای فراوانی رفت، فرهنگ بومیان استرالیاست. بومیان استرالیا که به ابورجینالها معروفند دارای قدمتی طولانی در این سرزمین هستند. طبق بررسی های اخیر باستان شناسی ، بقایای صنایع دستی مربوط به بیش از شصت هزار سال پیش در این سرزمین بدست آمده است که قدمت این مردمان را نشان می دهد. در زیر مصاحبه نگارنده را با معلم موسیقی ابورجینال خویش،تری دیج لین درباره فرهنگ ابورجینالهامی خوانیم.

تری دیج لین اهل قبیله ووناروا از طایفه مارگوتس است که در حال حاضر در قبیله داراوال زندگی می کند. او هنرمند، موسیقیدان و مدرس موسیقی بومی استرالیا است.

چیلان- مودرورو، نویسنده ابورجینال می گوید: “در طریق معنوی ما وحدت و یکپارچگی بین تمام موجودات زنده و هر چه نفس می کشد و حتی با تمام موجودات غیر زنده نیز وجود دارد”. این یکپارچگی را در فرهنگ خود چطور تعریف می کنید؟

لین- خیلی ساده، این معنویت اتحادی بین موجودات و جانوران و گیاهان است.

چیلان- می خواهم پرسش پیشین را به روشی دیگر مطرح کنم. در فرهنگ ابورجینال ما با مفهوم “مال ما” مواجهیم تا “مال من”. در واقع مفهومی به نام مالکیت خصوصی در این فرهنگ وجود ندارد. می دانیم که کلمه private  از ریشه لاتین privare به معنی محروم کردن مشتق شده است، یعنی صاحب چیزی دیگران را از آن محروم می کند. واژه “ما”در این فرهنگ اشاره به تمام انسانها دارد و یا به افراد یک قبیله؟ آیا ابورجینالها سلسله مراتبی در داخل قبیله خویش دارند؟

لین- تنها سلسله مراتب در این فرهنگ مربوط به مقام برتر افراد مسن و حمل کنندگان دانش است.

(توضیح نویسنده اینکه، دانش توسط حمل کنندگان دانش به صورت شفاهی و عملی از نسلی به نسلی منتقل می شود و در این فرهنگ خط و نوشتن وجود ندارد.)

فرهنگ ابورجینال یک فرهنگ جمع گرا و اجتماعی است، مردان شکارچی و زنان جمع کننده هستند. در نهایت همه چیز در میان افراد قبیله تقسیم می شود.

چیلان- در اینجا می خواهم کلماتِ سخنران استیفن را نقل کنم: “برخی از سخاوتمند ترین انسانهایی را که می شناسم هیچ پولی ندارند. این امر ممکن است به دلیل داشتن سبک زندگی متفاوت. در زبان ما کلماتی معادل “تشکر” و “لطفا” وجود ندارد زیرا آنچه از ما انتظار می رود این است که هر چه داریم را با دیگران به اشتراک بگذاریم. امروزه، ما باید بگوییم متشکرم و لطفا، ما باید برای چیزها گدایی کنیم. در گذشته، آنچه به ما رسیده بود را با سایرین تقسیم می کردیم. این بخشی از هویت ماست. نه تنها برای ابوریجینالها که به گمانم برای تمام انسانها بر روی زمین چنین بود تا پیش از پیدایش پول. اما امروزه می گوییم “این مال من است”. ازکلمات تملک استفاده می کنیم. دیگر چیزی را به اشتراک نمی گذاریم. و این ما را می کشد به عنوان جامعه، به عنوان نژاد. هنگامی که از نژاد صحبت می کنم منظورم نژاد انسان است. ما بی تفاوتیم به سقف بالای سر سایرین، غذای سایرین و بقای سایرین، تنها به خاطر پول.”

باور مردمان بومی استرالیا بیشتر زمین-محور است تا خدا-محور. آیا باور بر این است که بجای خدا، مار رنگین کمانی جهان ما را خلق کرده است؟

لین- تمام مخلوقات توسط خالق به وجود آمده اند. داستانهای زیادی درباره خالق بودن مار رنگین کمانی وجود دارد. دوست دارید به یکی از آنها گوش کنید؟

چیلان- بله، حتما. داستانها یکی از راههای مهم برای آشنایی با فرهنگهاست.

لین- این تنها یک داستان است. خالق در قبیله اوناروا جایی که من از آنجا هستم باییامه نام دارد. او همچنین خالق یا خدای بیشتر قبایل جنوب شرقی استرالیا است.

چیلان- از گفتار شما برمیاید که مار رنگین کمانی مذکر باشد.

لین- بله درست است.در این داستان که مربوط به بخشهای شرقی استرالیا است، مار رنگین کمانی در صحرا ساکن بود. او تشنه می شود و برای رسیدن به آب به سمت ساحل حرکت می کند. او بر روی شکم خود می خزید تا به اقیانوس برسد. او مقدار زیادی آب را به یکباره می نوشد اما آب شور بود. او آب را بر روی زمین تف کرد و این آب بر روی ردی که مار رنگین کمانی بر روی زمین ایجاد کرده بود جاری شد.به این ترتیب رودها در بین دره ها خلق شدند.

چیلان- رویاها چه نقشی در تصمیمگیری های مهم قبیله داشته اند؟
لین-…!!!

چیلان- ما می دانیم که در ادیان اسلام و مسیحیت حیات پس از مرگ با رفتن به بهشت یا جهنم تعریف گشته است که بسته به اعمال انسان در این جهان جایگاه او در آخرت تعیین می شود. سرنوشت انسان پس از مرگ در فرهنگ ابورجینالها چطور تعریف شده است؟

لین- پس از مرگ ما به زمین باز می گردیم. ارواح ما بر روی زمین راه می روند. ما از زمین آمده ایم و به زمین باز می گردیم.

چیلان- در این شرایط چه تفاوتی بین انسان گناه کار و بی گناه وجود دارد؟

لین- ما به ارواح خوب و بد اعتقاد داریم که بسته به رفتار آنها در زمان زندگیشان تعیین می شود. فردی که خطایی را مرتکب شده پس از مرگ توسط پیران قبیله مجازات می شود. این مجازات  متنوع است و از طرد شدن توسط قبیله برای یک ماه تا با پرتاب نیزه برای همیشه  از قبیله اخراج شدن متغیر است.

گفتگویی کوتاه درباره جایگاه موسیقی… شهاب الدین چیلان و کلر مکلین

کلر مکلین در سال ۱۹۵۸ در جزیره جنوبی نیوزیلند به دنیا آمد. او تحصیلات مقدماتی موسیقی را در نیوزیلند فراگرفت و سپس برای تحصیلات تکمیلی راهی استرالیا شد. او خود را یک مسیحی معتقد می داند، از همین رو عمده آثار آهنگسازی او حال و هوایی مذهبی دارد. او در حال حاضر مدیر گروه موسیقی دانشگاه سیدنی غربی می باشد.

چیلان
شما خود را بیشتر مدرس موسیقی می شناسید یا آهنگساز؟

مکلین
به گمانم هر دو. البته در ابتدا آهنگساز بودم به ویژه زمانی که در نیوزیلند بودم ولی پس از آمدنم به استرالیا می توانم بگویم هر دو

چیلان
عنوانی که اجتماع و نهادهای اجتماعی به ما می دهند ممکن است با آنچه ما خود را تعریف می کنیم همسان نباشد.

مکلین
دقیقا درست است. اگر بخواهم از دیدگاه اجتماعی خود را تعریف کنم باید بگویم استاد دانشگاه هستم اما از لحاظ هویت فردی به میزان برابر آهنگساز و معلم.

چیلان
در محیط های آکادمیک و دانشگاهی همیشه قوانینی وجود دارند که دنیای هنر آنرا برنمی تابد. از دید شما چطور می توان هنر را در دانشگاه تدریس کرد؟

مکلین
واقعا پرسش تامل برانگیزیست. البته اینکه شما در کدام نهاد آموزشی قرار داشته باشید تاثیر زیادی در نتیجه کار دارد. من پرسش شما را درست متوجه نشدم. وقتی از قوانین صحبت می کنید، منظورتان صرفا قوانین دانشگاه است یا قوانین خود هنر را هم شامل می شود؟

چیلان
پرسش شما پرسش من را پیچیده تر کرد. منظور من رودررو شدن قوانین نهادهای آموزشی و هنر و یا به قول شما قوانین هنر است. در هنر شما خیلی راحتتر می توانید خارج از قاعده مرسوم کار کنید ولی چنین امکانی برای یک فعالت آکادمیک چندان میسر نیست.

مکلین
بله متوجه شدم. هر چند این نقد تا اندازه ای درست است اما شرایط تحقیق در دانشگاهها در یکی دو دهه اخیر تغییرات زیادی کرده. در گذشته تحقیق تنها شامل کتاب و مقاله بود ولی امروزه هنر هم بخشی از فعالیتهای تحقیقاتی است و محقق در این بخش حق پیاده سازی خلاقیت خود را به عنوان یک فعالیت تحقیقاتی دارد. نکته ای که در اینجا در نظر گرفته می شود این است که این نوع تحقیقات عمدتا در مراحل کارشناسی ارشد یا دکتری امکان پذیر است. می توان گفت با ادامه تحصیلات محدودیتها کمتر می شود.

چیلان
به این ترتیب آیا جوان ترها بخت کمتری برای ارائه خلاقیت خود دارند؟

مکلین
حقیقت این است که من جوانان خلاق زیادی دیدم که آثار پخته ای آفریده اند با این حال نمی توان عامل تجربه را در شکوفایی هنرمند نادیده گرفت.

چیلان
یک سوال دیگر. آیا تا بحال به این مسئله اندیشیده اید که چرا موسیقی خلق می کنید یا اساسا چرا انسان به موسیقی نیاز دارد؟

مکلین
بله زیاد. تحقیقات نشان می دهند که پاره ای از حیوانات نیز به دلایل گوناگون تولید صوت می کنند اما نمی توان آنها را موسیقی نامید. همچنین می دانیم که موسیقی از گذشته های دور همراه انسان بوده و حتی پیش از پیدایش زبان. این یک مطلب؛ و نکته دیگر اینکه موسیقی برای انسان دارای معنایی الهی است. به نظرم موسیقی، در واقع بیشتر موسیقی ها توجه انسان را به معنای زندگی جلب می کنند. موسیقی و مذهب همیشه با هم رابطه نزدیکی داشته اند.

چیلان
هر چند نکته آخری که ذکر کردید بسیار پر اهمیت است اما به نظر سبک کاری شما در اینجا اثر خود را گذاشته، زیرا بر اساس آمار بیش از هشتاد در صد موسیقی تولیدی در دنیا موسیقی راک و و پاپ است که با آثار شما تفاوت ساختاری و معنایی زیادی دارند.

مکلین
بله درست است. به علت پدیده جهانی شدن ما شاهد تولیدات موسیقی در این سبکها بدون توجه به مرزها هستیم. امروزه موسیقی پاپ کره ای، ژاپنی و حتی هندی در جهان مطرح هستند. هر چند در میان آثار ساخته شده در این سبکها هم آثار ارزشمند زیادی یافت می شود.

ترجمه:شهاب الدین چیلان-سپتامبر-سیدنی