Home گفتمان متن سخنرانی پروفسور سید حسن امین درباره کتاب تاملات معین کمالی در انجمن ادبی ایران-خانه کتاب

متن سخنرانی پروفسور سید حسن امین درباره کتاب تاملات معین کمالی در انجمن ادبی ایران-خانه کتاب

0
متن سخنرانی پروفسور سید حسن امین درباره کتاب تاملات معین کمالی در انجمن ادبی ایران-خانه کتاب

پروفسور سید حسن امین:

ایده موسیقی که کتاب جناب دکتر معین کمالی بهش اختصاص پیدا کرده،در فلسفه قدیم بخشی از دانش و آگاهی فیلسوفان بوده و شما می دانید که هم ارسطو در تقسیم بندی علوم و معارف زیر مجموعه فلسفه آورده و هم فارابی در قسمت موسیقی هم از جهت نظری و هم از جهت عملی مطالبی داشتند بطوری که فارابی در این باب معروف است.تا همین اواخر فن موسیقی بوسیله فلاسفه تدریس می شد.آخرین مدرس جدی موسیقی حاج ملاهادی سبزواری بوده است که جناب استاد عمادزاده به آن اشاره ای کردند و گفتند که ملاهادی سبزواری شاگرد ملاعلی نوری بوده است که مقدم بر آنها آقا علی زنوزی است که او را موسس مکتب فلسفه تهران می دانند که بنده هم از متاخرترین کسانی هستم که در مکتب فلسفی تهران درس خوانده ام.مکتب فلسفی در عهد قاجار سه حوزه داشت.یکی در اصفهان بود که ملاهادی سبزواری هم پرورده و دانش آموخته آن حوزه است که از خراسان به اصفهان آمد،در آنجا درس خواند و بعد به سبزوار رفت و در آنجا یک حوزه فلسفی درست کرد.یکی دیگر هم حوزه فلسفی تهران بود که آقا علی جز موسسین آن بود،آقا علی مدرس،مرحومان آشتیانی و دیگران بودند.که اینها هم عموما در این مدرسه سپهسالار قدیم که مرکز و کانون تدریس فلسفه بود و پدر من هم همزمان با آقا مهدی حائری یزدی پسر حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزه علمیه قم در آنجا تدریس می کرد. و در اصلِ وقف نامه اش نوشته است که مدرس این مدرسه باید ناظر در معقول و ماهر در منقول باشد.یعنی فقط فقیه نمی توانست درآنجا مدرس باشد.باید هم فلسفه می دانست و هم فقه.بنابراین کسانی مثل پدر من را خود آن مدرسین لقب حکیم الفقها داده بودند،یعنی هم حکمت می داند و هم فقه،خود ما هم نتیجه همان نسل هستیم.در دانشکده حقوق دانشگاه تهران استادانی که من داشته ام که نام یکی از آنها در این جلسه برده شد مرحوم سید محمد مشکوه و همچنین آقامیرزا محمود شهابی خراسانی،اینها در دانشکده حقوق منقول،فقه و اصول و در دانشکده الهیات فلسفه درس می دادند.همچنین در مدرسه سپهسالار جدید اینها مدرسین آنجا هم بودند.
اما در بخش پایانی کتاب آقای دکتر کمالی که مرتبط با اعترافات است.در فلسفه الهیات مسیحایی شما می دانید که اعترافات عملا بخشی از مناسک آنان است.یعنی اگر کسی گناهی مرتکب شده باشد می رود داخل یک چارچوبی یا مکانی و در مقابل کشیش به گناهان خودش اعتراف می کند.از جهت فلسفی سنت اعترافات در الهیات و فلسفه مسیحایی و ترسایی خیلی سابقه دارد.یکی از مهمترین کتاب هایی که در زمینه اعترافات در فلسفه غرب نوشته شده است از قدیس آگوستین هست که کتابی دارد به نام اعترافات.بعد از آن هم اعترافات زیادی نوشته شده است که در دانشکده حقوق هم دانشجویان کتاب هایی مانند روح القوانین منتسکیو و کتاب اعترافات ژان ژاک روسو بود.در حوزه ایران هم اعترافات فراوانی نوشته شده است اما نه بالضروره با نام اعترافات.مثلا همچنان که دکارت مطالبی را راجع به سیر و سلوک عقلانی خودش دارد،ابوحامد غزالی هم یک کتاب اعترافاتی دارد به نام المنقذ من الضلال.در آنجا سیر فلسفه خودش و تفکرات خودش را بیان کرده که چگونه در حالی که استاد و مدرس نظامیه بغداد بود این خلجان های فکری و دغدغه های ذهنی فلسفی او را واداشت که از مدرسه فرار کند و برود فکر بکند که این دنیا از کجا آمده است و آمدنش بهر چه بود.و بعد آن کتاب را می نویسد.حال اگر این مباحث عقلانی باشد،یا به اصطلاح روانشناسی از خودآگاه برخیزد،اسمش همان اعترافات است.اما در یک مرحله ای هم هست که این اعترافات،یا بیانات و تبیین حالات و مقامات از ناخودآگاه انسان برمی خیزد که در این صورت به آن شطحات می گویند.ما بزرگانی را داریم مانند ابوالحسن خرقانی،بایزید بسطامی،عین القضات همدانی که اینها حرفهایی زده اند که در گنجایش انسانی که در حال عقلانیت و آگاهی باشد نیست.بنابراین اینها خودشان را اصحاب سُکر می دانند.یعنی انسان هایی که از حالت هوشیاری به حالت فراهوشیاری می رسند، به حالت ابَرآگاهی یا ناخودآگاهی می رسند.در آن حال شَطَحاتی بر زبان آنان جاری می شود.شیخی داریم به نام شیخ روزبهان بقلی شیرازی که معروف است به شیج شطّاح.کتابی هم تالیف کرده است به نام شطحات که این را هانری کُربن فرانسوی که من او را هم در محضر علامه سید محمد حسین طباطبایی صاحب تفسیر المیزان در تهران دیدم این کتاب را چاپ کرده است.در این کتاب او نام شطّاحان بزرگ را ذکرکرده که اینان به احوالی می رسیدند که آنان در عالم سکر و مستی مطالبی را می گفتند که بالافاصله نمی توان آن را در عالم عادی بیان کرد.مانند مااعظم شانی،شان من به عنوان یک عارف چقدر بزرگ است!
به هر حال این کتاب تاملات و ایده موسیقی در متن مشاهده از آن مقوله کتابهایی است که باید راجع به آن بسیار صحبت بشود و من انشالله متعهد هستم که این کتاب را به نحو بهتری در جای بزرگتری معرفی کنم و سخنرانی مفصلتری داشته باشم

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here