Home نوشته ها قسمتی از کتاب رساله اُپرا نوشته معین کمالی

قسمتی از کتاب رساله اُپرا نوشته معین کمالی

0

این شرورانه و غم انگیز است که صحابه سوداگری،ایدئولوژی،و تکنیکی که ممکن است اقبال و علاقه خاصی به هنر نشان دهند و دستی هم در آن داشته باشند را هنرمند بخوانیم…
دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته های هنری که جویای کار و درآمد بر پایه عدم “اصالت” هنری هستند و بسیاری از آنان که از زاویه مشاهداتی سوداگری،ایدئولوژیک و تکنیکی برخاسته اند و فقط به خاطر داشتن سه چیز[انگیزه نسبی،هوش نسبی،توان تبعیت از اربابان دانشگاهی و هنرستانی] با پلاک هنرمند شناخته می شوند آنگاه شرارتی بر جامعه هنری نمایان می شود.جلسات تمرین بسیاری از نوازندگان،کارگاه های نقاشی و مجسمه،پشت صحنه تئاتر… آنقدر وابسته به فن-تکنیک و کلام ها و خطاب های سرد و خشک است و تنها چیزی که برایشان مهم است اجرایی خوب برای کسب درآمد خوب،شهرت و جایگاه اجتماعی است! اگرچه اینان حق دارند و راست می گویند اما این طلب و حق خواهی ربطی به جانِ هنر ندارند زیرا اگر براستی از بُن هنر برخاسته باشند پس از شکست در معامله و طرد توسط تکنسین های هنری،هنر را به ابتذال و دون پایگی برای فروش،یا سرخوردگی و پناه به مواد روانگردان،یا بدهنی و وبدخواهی سایر هنرمندان نمی کشانند…
البته یادمان باشد که هر هنری نیازمند تکنسین و تجار خاص خود است اما با دقت باید این نکته را دریافت که هنرنیازمند چنین خدمتکارانی است و نه اینکه چنین خدمتکارانی را هنرمند خطاب کنند.مردم برای انتخاب و خطاب نام هنرمند برای هر تکنسینی نیز آزاد هستند اما کیفیتی شایسته تر لازم است تا هنر را در جایگاه خودش بازشناسند…